بدعهدی صهیونیستها با روسیه؛ پوتین چه خواهد کرد؟
تاریخ انتشار: ۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۳۲۱۶۰
عدم اجرای توافقی که «نتانیاهو» ۳ سال پیش با «پوتین» انجام داده بود حالا رژیم صهیونیستی را در موجی از بحران ها با چالش جدیدی در روابط با روسیه روبرو کرده است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، یکی از ویژگیهای بنیادین اندیشه صهیونیستی بدعهدی و عدم پایبندی به توافقاتی است که با دیگران منقعد میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بدعهدی صهیونیستها همانگونه که بیان شد از آنجا که بخشی از اندیشه صهیونیستی و یکی از راهبردهای آنها در عرصه جهانی است حتی در قبال همه قدرتهای بزرگ هم اجرا می شود که حالا در یکی از آخرین انواع آن، گریبان صهیونیستها را گرفته است.
بدعهدی با روسیه
اوایل سال 2021 میلادی بود که بحث آزادی یک زن یهودی به نام «نعماه ایساخار»- که برای ماهها به دلیل قاچاق مواد مخدر در روسیه در بازداشت بود- موضوع رسانههای صهیونیستی در خصوص توسعه روابط با روسیه شد. در آن مقطع نتانیاهو- که به عنوان نخست وزیر موقت در رأس کابینه قرار داشت- در توافقی که با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه کرد، متعهد شد در ازای آزادی این قاچاقچی زن صهیونیست، مالکیت منطقه مشهور به «میدان الکساندر» در نزدیکی کلیسای ارتدوکس روسیه را- که به کلیسای «الکساندر نِوسکی» معروف است- را به روسیه واگذار کند. این کلیسا از زمان امپراتوری عثمانی تأسیس شده است و از آن زمان تحت فرمان کلیسای ارتدوکس روسیه قرار دارد.
پوتین در همان زمان، بلافاصله زن قاچاقچی صهیونیست را آزاد کرد اما تا به امروز صهیونیستها هنوز به عهد خود عمل نکردهاند. اخیراً «ولادیمیر پوتین» به عنوان وعدهای که صهیونیست ها 3 سال است به آن عمل نکرده اند خواستار واگذاری ملکیت «میدان الکساندر» به کلیسای روسیه شد.
در همین راستا «اِلی کوهن»، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اخیراً جلسهای را با تعدادی از وزیران کابینه رژیم صهیونیستی برگزار کرده است و در آن جلسه توصیههایی را در خصوص عمل به توافق منعقد شده در خصوص «ساخاروف» و واگذاری هرچه سریع تر ملکیت «میدان الکساندر» به روسیه، خطاب به «نتانیاهو» تهیه کرده است.
نکته مهم آن است که آنقدر این مسئله برای رژیم صهیونیستی حساسیت زا بوده است که به دلیل همین حساسیت، دادگاه عالی رژیم صهیونیستی از تصمیم گیری در خصوص آن امتناع کرده و هرگونه تصمیم گیری درباره آن را به «نتانیاهو» واگذار کرده است.
با توجه به اینکه پوتین اخیراً ابراز کرده است که قصد دارد «میدان الکساندر» را بازسازی کند، مقامات رژیم صهیونیستی نگران آن هستند که این مسئله به یک بحران دیپلماتیک در روابط این رژیم با روسیه تبدیل شود. بحرانی که صهیونیستها در میان دریایی از بحرانهای داخلی، منطقهای و بین المللی به هیچ وجه خواستار آن نیستند.
اختلافات رژیم صهیونیستی با روسیه و نیاز صهیونیستها به روسها
صهیونیستها طی 2 سال اخیر به شدت در یک دو راهی در روابط با روسیه قرار گرفتهاند. با ورود روسیه به عرصه جنگ سوریه در سال 2015 میلادی، تل آویو که به طور آزادانه در سوریه دست به اقدامات نظامی و عملیاتی وسیع می زد ، خود را با یک محدودیت جدی مواجه دید. آسمان سوریه از آن زمان در اختیار روسیه با تمام امکانات پدافند هواییاش قرار گرفت و این مسئله به شدت صهیونیستها را محدود و نگران کرد. در همان مقطع، هدف قرار گرفتن یک هواپیمایی روسی توسط سامانه دفاع هوایی سوریه که با دخالت صهیونیستها به اشتباه افتاده بود، روس ها را به شدت عصبانی کرد. این در حالی بود که روسها از همان زمان براساس یک توافقنامه، یک تعامل در عرصه امنیتی با صهیونیستها داشتند.
مقطع دوم اختلاف بین دو طرف زمانی بود که جنگ اوکراین آغاز شد. با آغاز حملات روسیه به اوکراین، رژیم صهیونیستی به عنوان بخشی از ائتلاف غربی- آمریکایی، انتظار می رفت در مسیر حمایت از اوکراین قرار گیرد. از سوی دیگر صهیونیستها برای جذب مهاجر از روسیه و اوکراین در نقطه مقابل روسیه قرار میگرفتند. ولی نیاز آنها به داشتن روابط حسنه با روسیه به منظور اقدام آزاد در سوریه باعث شد صهیونیستها آنگونه که آمریکاییها و اروپا انتظار داشتند در مسیر حمایت از اوکراین عمل نکنند. چرا که بسته شدن دست آنها در سوریه یک بحران هویتی را برای موجودیت آنها به همراه داشت.
با تلاش اوکراینیها و فشاری که غرب به رژیم صهیونیستی آورد حالا آنها در صدد ارائه سامانه گنبد آهنین به اوکراین هستند و همین مسئله روسها را به شدت عصبانی کرده است. این در حالی است که بین رژیم صهیونیستی و روسیه بر ممنوعیت فعالیت نمایندگی «آژانس یهود» در روسیه یک اختلاف جدی دیگر وجود دارد و هنوز این مشکلات به پایان نرسیده، بحران جدیدی به دلیل بدعهدی «نتانیاهو» با «پوتین» خود را آشکار کرده است.
حالا «نتانیاهو» بین دو راهی مقبولیت در داخل و از دست دادن روابط حسنه با روسیه یا ترجیح «پوتین» به جایگاهش در عرصه سیاسی گرفتار شده است.
اذعان وزیر خارجه اسرائیل: ما از اوکراین حمایت میکنیمتحلیل کارشناسان آن است که «نتانیاهو» چارهای جز واگذاری ملکیت «میدان الکساندر» به روسیه ندارد و برای آنکه در میان امواجی از بحرانها، با بحران جدیدی با مسکو روبرو نشود، این اقدام را به زودی عملی خواهد کرد. اما از سوی دیگر با واگذاری بخشی از خاک «قدس»، هرچند به اندازه یک میدان کوچک توسط کابینه نتانیاهو، او در افکار عمومی داخلی با مشکل مقبولیت و محبوبیت روبرو خواهد شد و تعداد آرایش در صورت انجام این اقدام با کاهش چشمگیری روبرو خواهد شد.
با این حال عدم اجرای تعهدی که به «پوتین» داده نیز می تواند پایانی بر روابط حسنه نتانیاهو با روسیه و شخص «پوتین» باشد، مسئله ای که همواره به عنوان یک شاخص برتر در مقایسه دیگر مقامات سیاسی رژیم صهیونیستی با «نتانیاهو» از جانب حامیان او مطرح میشود.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: بنیامین نتانیاهو ولادیمیر پوتین اخبار روسیه رژیم صهیونیستی اسرائیل میدان الکساندر رژیم صهیونیستی صهیونیست ها روس ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۳۲۱۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!
برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیسجمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آنها خیلی چیزها را نادیده میانگارند.
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.